Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش همشهری آنلاین، آنچه پیش‌رو دارید، گزارشی است درباره سال‌های نوجوانی و جوانی علی رفیعی، هنرمند شناخته‌شده تئاتر که دهه ۳۰ برای تحصیل در رشته تربیت بدنی راهی پاریس شد ولی دهه ۵۰ به عنوان یکی از کارگردانان و مدرسان خوش ذوق تئاتر به کشورش بازگشت.

این گزارش برگرفته از گفت‌وگوی امید روحانی با علی رفیعی است که بهار سال ۱۳۷۸ در مجله «صحنه» منتشر شده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

پسرک شیرین اصفهانی دو صفت عمده داشت؛ بلندپروازی و شیفتگی به زیبایی. به سبب شرایط خانواده به ناچار باید کار می‌کرد. در تابستان‌ها بلال می‌فروخت و زمستان‌ها شلغم ولی حتی در همان روزهای سخت هم آنچنان خوش لباس بود که کسی فکرش را نمی‌کرد این لباس با چه سختی بر قامت پسرک نشسته است.

سخت به ورزش علاقه‌مند بود ولی وقتی به استادیوم ورزشی اصفهان می‌رفت، بیش از آنکه فکرش به خود ورزش مشغول باشد، به چیزی دیگر فکر می‌کرد. با این حال دروازه‌بانی تیم فوتبال را انتخاب کرده بود. می‌دانید چرا؟ اصفهان دروازه‌بانی ارمنی به نام «کارلو» داشت. حرکات و ژست‌هایش برای گرفتن توپ آنچنان در چشم این پسربچه زیبا می‌نمود که او به صورت ناخودآگاه، دروازه‌بانی را انتخاب کرد. در یازده سالگی پشت دورازه می‌نشست و محو تماشای کارلو می‌شد با آن حرکات زیبایی که مثل باله بود. هرچند که کودک ۱۰ ساله تعریفی از باله نداشت ولی فقط کارلو و آن پیچ و تاب‌های تنش، جهش‌ها و حرکاتش برای این پسربچه تماشایی بود:

به خانه می‌آمدم و با توپ پارچه‌ای و کهنه پیچی که درست کرده بودم، می‌کوشیدم حرکات کارلو را تقلید کنم. در حیاط منزل باغچه‌ای بود که از بس سایه‌گیر بود گیاهی در آن نمی‌رویید. همین باغچه خاکی، خوب جایی بود برای این کودک تا جلوی یک دروازه فرضی بایستد و از یکی از دوستانش بخواهد توپ پارچه‌ای را برایش پرت کند تا او بشود عین «کارلو»، شیرجه بزند توی هوا. همه فکرش به دست آوردن زیبایی حجم بدن او بود در فضا. مهم نبود که دروازه‌بان خوبی بشود یا نه مهم این بود که حرکاتش زیبا باشد.

سال‌ها گذشت و از دروازه فرضی رسید به دروازه‌بانی تیم جوان شاهین‌شهر  و چون تنها راهش برای ادامه تحصیل، ورود به رشته تربیت بدنی بود، وارد دانشسرای تربیت بدنی شد. زمانی هم این دانشسرا را به پایان رساند، دروازه‌بان تیم شاهین و دروازه‌بان تیم اصفهان شده بود. در آن مقطع تنها شرط ادامه تحصیل، شاگرد اول شدن بود. برای این جوانک بلندپرواز، شاگرد اول شدن هیچ هم سخت نبود اما همان بلندپروازی سبب می‌شد به معلمیِ ورزش راضی نشود. سهم بیشتری از این زندگی می‌خواست. از آنجاکه بچه درس‌خوانی بود، شاگرد اول شد و توانست با کمک‌هزینه‌ای که دریافت می‌کرد، وارد دانشگاه تهران شود.

اواسط دهه ۳۰ به هنگام تحصیلش در تهران اتفاق غریبی رخ داد: «روزی به اتفاق دوستی که هر دو به سینما بسیار علاقه‌مند بودیم و به اتفاق از کلاس‌هایی فرار می‌کردیم و به سینما می‌رفتیم، در خیابان شاه‌آباد، روزنامه‌مان را خریده بودیم، فیلمی را که باید می‌دیدیم، انتخاب کرده بودیم و قصد داشتیم به سینما برویم. در بستنی‌فروشی داشتیم بستنی می‌خوردیم تا بعد به سینما برویم که چشم من به یک عنوان در صفحه اول روزنامه افتاد: دستور داده شده بود تعدادی از جوانان ورزشکار بعد از کنکوری که در تهران برگزار می‌شود، به خارج از کشور اعزام شوند.»

همین شد که رفیقش، سینما و بستنی را رها کرد و شبانه به اصفهان بازگشت و مدارکش را برداشت تا در این کنکور شرکت کند و این چنین بود که برای تحصیلات عالیه در رشته تربیت بدنی پذیرفته شد. بین ۵ کشور حق انتخاب داشت؛ آمریکا، فرانسه، انگلیس، آلمان و شاید هم ایتالیا. با اینکه زبان انگلیسی‌اش بد نبود و چیزی از فرانسه و زبانش نمی‌دانست ولی شاید تماشای چند تصویر زیبا و خواندن چند رمان فرانسوی، کفه ترازو را به سمت این کشور سنگین کرد. تقریبا اواخر دهه ۳۰ بود که به فرانسه اعزام شد.   

دو سال اول رشته تربیت بدنی را در پاریس خواند. در این مدت زندگی در این شهر، دریچه‌های تازه‌ای برای او گشود. روزی به خودش نهیب زد چه می‌کنی!؟ درست است که تو برای تحصیل ورزش آمده‌ای ولی قرار نیست که برگردی و معلم ورزش بشوی. دنبال فرصتی بود تا تربیت بدنی را رها کند ولی چون دیگران برای تحصیلش در این رشته ضمانت‌هایی داده بودند، این تغییر چندان هم آسان نبود.

با این حال نمی‌توانست به مربی‌گری ورزشی راضی شود. برایش کم بود، گفتیم که او بلندپرواز بود و زندگی که شوق او را برای خواسته‌ای بیشتر دیده بود، راهی پیش‌رویش گذاشت: «در زمستان سال دوم دانشکده اتفاقی جادویی رخ داد. برای ورزش اسکی اعزام شده بودیم. در امتحان آخر رشته اسکی در کوه‌های آلپ به دنبال یک سقوط وحشتناک پای چپ من از چند نقطه شکست و عملا خورد شد. وقتی در بیمارستان چشم باز کردم، اولین احساسم خوشحالی بود از اینکه با این پای شکسته بهانه فرار را از رشته تربیت بدنی پیدا کرده بودم. پزشک بلافاصله مرا برای مدت یک سال از هر حرکتی معاف کرد... »

دیگر تحصیل در رشته تربیت بدنی به کارش نمی‌آمد. ولی این را هم می‌دانست که بورسیه را هم از دست می‌دهد. این همه با تلاش خود و رخ دادن اتفاقاتی دیگر از جمله آشنایی با دو دانشجوی ایرانی سرانجام توانست در رشته جامعه‌شناسی در دانشگاه سوربون تحصیل کند و شغلی به عنوان نگهبان شب برای خودش دست و پا کرد که کفاف زندگی دانشجویی را می‌داد. تا اینکه روزی در کافه‌ای به همراه دوستش نشسته بود که «داریل زانوک»، مدیر کمپانی قرن بیستم به او پیشنهاد بازیگری در یک فیلم را داد. ولی علاقه‌ای به بازیگری نداشت. دوست نداشت به دلیل چهره‌اش بازیگر شود و بی‌درنگ این پیشنهاد را رد کرد. طبیعتا رد کردن چنین پیشنهادی با شماتت‌های دوستش همراه شد که به او نهیب می‌زد لیاقتش همان دربانی است و هرگز پیشرفتی نخواهد کرد. و این گونه بود که چند روز بعد به اصرار همان دوست با آنان تماس گرفت و از آنجاکه در ملاقات‌های بعدی معلوم شد ساخت فیلم ۸ ماهی به تعویق افتاده، برای شرکت در دوره آموزش بازیگری به «تئاتر ملی فرانسه» رفت و این سرآغاز ورودش به دنیای هنر بود.  

اجرای نمایش «فرزند یک خنیاگرم» از سر گرفته شد سه روز مانده به برگزاری، تکلیف جشنواره عروسکی هنوز روشن نیست

علی رفیعی بعد از تحصیل در رشته دکترای تئاتر و سال‌ها تجربه‌اندوزی در فرانسه سرانجام دهه ۵۰ به ایران بازگشت. او اولین مدیر مجموعه تئاتر شهر است که همزمان در دانشکده هنرهای زیبا نیز به تدریس پرداخته است.

او با حضور جمعی از دانشجویانش گروهی تشکیل داد و نمایش‌هایی به یاد ماندنی همچون «خاطرات و کابوس‌های جامه‌دار از زندگی و قتل میرزا تقی خان امیرکبیر» «آنتیگونه»، «شیون و استغاثه پای دیوار بزرگ شهر»، «یک روز خاطره انگیز از زندگی دانشمند بزرگ وو»، «خاطرات سال‌های شن»، «کلفت‌ها»، «عروسی خون»، «جنایت و مکافات»، «رومئو و ژولیت»، «شازده احتجاب»، «در مصر برف نمی‌بارد»، «شکار روباه»، «یرما»، «خانه برناردا آلبا» و ... دارد و یکی از تاثیرگذارترین هنرمندان تئاتر ماست. در کارنامه هنری او ساخت فیلم‌هایی همچون «ماهی‌ها عاشق می‌شوند» و «آقا یوسف» هم دیده می‌شود.

کد خبر 721909 منبع: ایسنا برچسب‌ها فوتبال تئاتر ورزش

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: فوتبال تئاتر ورزش رشته تربیت بدنی دروازه بانی برای تحصیل دروازه بان سال ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۴۴۷۶۳۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

امره جان: به هر قیمتی می خواهیم به ومبلی برویم

به گزارش "ورزش سه"، فردا شب دورتموند در بازی رفت نیمه نهایی لیگ قهرمانان میزبان پی اس جی است و هفته بعد نیز در پاریس بازی برگشت برگزار می شود. دو تیم در گروه مرگ بازی ها دو بار به مصاف هم رفتند. هرچند دورتموند صدرنشین صعود کرد ولی نتوانست پاریس را شکست دهد. باخت 2-0 در پارک دو پرنس و تساوی 1-1 در سیگنال ایدونا پارک برای دو تیم به ثبت رسید.

امره جان که در نشست خبری این بازی حساس شرکت کرده بود، گفت: «ما تیمی بهتر و باتجربه تر نسبت به دور گروهی هستیم و باید فردا حریفی سرسخت‌تر برای پی اس جی باشیم که معتقدم چنین خواهد شد. من در این مورد مطمئن هستم، زیرا ما نسبت به شش ماه قبل بسیار بهتر و متوازن تریم. در پارک دو پرنس ما در حد و اندازه خودمان نبودیم و یکی از بدترین عملکردهای ما در این فصل بود. در دورتموند ولی خوب بودیم و شایسته پیروزی. اکنون زمان برنده شدن است، به خصوص که می خواهیم به هر قیمتی به ومبلی برویم.»

امره جان از علاقه اش به پی اس جی نیز خبر داد: «من همیشه این باشگاه را دوست داشتم. یادم می آید که در نوجوانی رونالدینیو را با پیراهن پاریس دوست داشتم و بازی های پی اس جی را به خاطر او تماشا می کردم. ده سال است که پاریس جاه طلبی های بزرگی داشته است. آنها همیشه می دانند که چگونه ستاره های بزرگ را به خدمت بگیرند و پاریس در این فصل هم تیم بزرگی دارد. سه بار رسیدن به نیمه نهایی در پنج دوره اخیر تصادفی نیست. ما هم تصادفی در این مرحله نیستیم و هیچ تیمی نمی تواند دورتموند را دست کم بگیرد چون تاوانش را خواهد داد.»

امره اعتراف کرد سال 2020 به پی اس جی نزدیک بود: «بله، وقتی یوونتوس را ترک کردم، از پی اس جی پیشنهادی گرفتم. ایجنتم مسئول مذاکرات بود ولی به نتیجه نرسید تا من به دورتموند ملحق شوم.»

دیگر خبرها

  • اعتراف تل‌آویو به شکست پاتریوت آمریکا در برابر موشک ایرانی
  • عشق رم به ده‌روسی تله بزرگی برای او بود!
  • شمس آذر با شکست پیکان موقتا در رده هفتم ایستاد
  • شکست سنگین الاتحاد کلبا مقابل الوصل در شب گلزنی مهدی قائدی
  • کیومرث هاشمی: کسب سهمیه المپیک توسط الفتی اتفاق بزرگی برای جامعه ورزش است
  • امره جان: به هر قیمتی می خواهیم به ومبلی برویم
  • هاشمی: کسب سهمیه توسط الفتی اتفاق بزرگی برای جامعه ورزش است
  • فیلتر شکست خورد / حضور بیش از 40 میلیون ایرانی در اینستاگرام
  • مروری بر آثار ایرانی در بینال ونیز/ آنجا که نگاه پایان می‌گیرد
  • زمین لرزه ای به بزرگی ۳.۴ ریشتر شهرستان نقده را لرزاند